تمامش کردم قلبم را ، وقتی چشام به زخم پاهام بود

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

تمامش کردم قلبم را ، وقتی چشام به زخم پاهام بود

می دانی کجایش را اشتباه رفته ام ؟!

همان جایی که حس کردم بودنم دل گرمت می کند

و هی چ چیز در دنیا مثلِ بودنِ من دل گرمت نمی کند

آن جایی که، بار دوم فهمیدم دوست داشتنه شاید باشد

اما اگر پنج تا مثل من با ویژگی هایی بالا و پایین بود

و حق انتخاب داشته باشی می توانی به نبودن من هم فکر کنی و دل گرم شوی

می دانی کجایش را خی لی بیش تر فهمیدم که اشتباه رفته ام؟!

آنجا که چند تا مثل تو را با ویژگی های بالاتر داشتم

اما حتا به بی تو بودن ثانیه ای آنی فکر نکردم

که بخواهم ببینم با آنها دل گرم می شوم یا نه..

آنجا که فهمیدم که چقدر راه را آمده ام، پاهایم تاول زده اند،

زخم شده اند، درد گرفته اند،

بی حس شده اند اما به خودم آمدم دیدم

که چقدر با ذوق و شوق به هدف راه درست

یک راه اشتباه را آمده ام، اشتباه محض!

اینجایش سخت بود که نمی شد برگشت

اما می شد فقط ایستاد و نگاهش کرد ..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |